تقدیر ویژه نوری المالکی از ایران/ خیانتها عامل سقوط موصل در سال ۲۰۱۴ بود
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۸۸۶۵۱
به گزارش گروهبین الملل خبرگزاری دانشجو نوری المالکی معاون رئیس جمهور عراق با تبریک آزادی موصل از چنگال گروه تکفیری صهیونیستی داعش و سپاسگزاری از جمهوری اسلامی ایران گفت آیت الله سیستانی اولین کسی است که می باید این پیروزی را به وی تبریک گفت.
المالکی تأکید کرد از جمهوری اسلامی ایران که با تمام توان به دادن تسلیحات و مشورت اقدام کرد و خون پاک شهدای آن با خون برادران عراقی اش آمیخته شد سپاسگزاری می کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پایگاه اینترنتی «سومریه نیوز» در گزارشی نوشت: نوری المالکی روز سه شنبه آزادسازی شهر موصل را از سیطره (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش به عراقی ها تبریک گفت و تأکید کرد «خیانتها و توطئه ها» عامل سقوط شهر موصل در سال 2014 بود.
المالکی در بیانیهای افزود: « پیروزی قهرمانان مجاهد ما در ارتش ، پلیس ، بسیج مردمی ، نیروی هوایی ارتش ، مبارزه با تروریسم و دستگاههای دیگر در این نبرد مقدس ، فتحی است که به پیروزیهای عراقیها در جنگ با اندیشه تروریستی تکفیری اضافه شده و نشان دهنده موفقیت طرح مقاومت ملی اسلامی در حمایت از وحدت ، حاکمیت و ثبات عراق است.»
وی افزود: « آزادسازی شهر موصل پس از آنکه به علت خیانت برخی طرفهای سیاسی و نظامی به وجود باندهای تروریستی داعش آلوده شد، پاسخ قاطعی به همه توطئه ها و طرحهای کینه توزانه فرقهای و تروریستی به شمار می آید که مورد حمایت کشورهایی قرار دارند که برای تحقق اهداف سیاسی و فرقه ای خود به آن دل خوش کرده بودند.»
وی اضافه کرد: « پیروزی ما در نبرد موصل و پیش از آن در الرمادی ، فلوجه و صلاح الدین ، یک پیروزی برای صلح و امنیت بین المللی به شمار می آید که لازم است همه کشورهای جهان به صورت مداوم برای حفظ آن در جهت هماهنگی مواضع جهانی در مقابله با تروریسم تلاش کنند ، تروریسمی که جای پایی برای خود در کشورهای عربی ، اسلامی و جهان پیدا کرده است.»
نوری المالکی گفت: « این پیروزی را به حضرت آیت الله العظمی آقای سیستانی که اولین کسی است که شایستگی تبریک گفتن را دارد ، تبریک می گویم که تلاشها و اهتمام مجاهدان را با فتوای جهاد کفایی خود بسیج کرد. این پیروزی را به همه فرماندهان ، افسران ، سربازان ، نیروهای پلیس و مبارزان در بسیج مردمی تبریک می گویم.»
وی افزود: « از همه کسانی که در مقابله با وحشیانه ترین حمله تروریستها از کشورهای منطقه در کنار عراق بودند و در صدر آنها جمهوری اسلامی ایران که با تمام توان به ارائه تسلیحات و مشورت اقدام کرد و شهدای مستشار آنها که در خطوط رویارویی ، خون پاکشان با خون برادران عراقیشان آمیخته شد تشکر می کنم.»
منبع: خبرگزاری دانشجو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۸۸۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام